

معمار؛ مدیر بحران
معمار؛ مدیر بحران
ما در دوران جالبی به سر می بریم”. در زبان انگلیسی عبارتی وجود دارد که به عنوان نفرین به کاربرده می شود که به نظر می آید از زبان چینی گرفته شده است : ” امیدوارم در زمان جالبی زندگی کنی.” معنی آن البته این است که بهتر از در دورانی به دور از هیجان و سرشار از صلح و ثبات زندگی کنی تا اینکه نفرین زندگی در دوران “جالب توجه” که مملو از مشکلات و تعارض هاست را تجربه کنی. شاید یک نفر چنین شرایطی را فقط برای دشمنش آرزو بکند.


البته در حقیقت ما این بدشانسی را داریم که در یک دوران جالب توجه زندگی کنیم. ما در مواجه با بحران های متعدد و در هم پیچیده از مشکلات بزرگی همچون تغییرات آب و هوایی،عدم ثبات شرایط سیاسی، مهاجرت های عظیم، گرسنگی، تضادهای اجتماعی هستیم که این ها تنها تعداد کمی از نمونه هایی است که می توان مثال زد. هیج راه حل آسانی برای این مشکلات وجود ندارد، اما در سراسر دنیا انسان های با استعداد، پرانرژی و باهوشی در حیطه های مختلف وجود دارند که سعی می کنند این مشکلات را هدف قرار دهند. معماران گروهی هستند که از این بحث جدا مانده اند یا حداقل انتخاب کرده اند که خودشان را به دور از این مشکلات نگه دارند. اگر ما به عنوان معماران خودمان را در چنین بحث هایی دخیل نکنیم، عموم مردم هیچگاه برای حل مشکلات پیچیده امروز جهان به معماران مراجعه نمی کنند. در امتداد نمونه هایی که از چهره های برجسته معماری دیروز و امروز جهان دیده ایم، مشخص است که مسیری که معمار می تواند در این راه طی کند محدود به محیط انسان ساخت است و اینجاست که ممکن است این سوال به وجود آید که ما معماران برای همین کار آموزش دیده ایم. مگر اینطور نیست؟
پاسخ این سوال منفی است، حداقل میتوان گفت ما فقط برای این کار آموزش ندیدهایم. آثار معماران برنده جایزه پریتزکر همچون شیگرو بان (Shigeru Ban) یا معمار اهل شیلی آلخاندرو آراوانا به ما نشان میدهند که معماران در حقیقت میتوانند نقشی حیاتی در مواجهه با چالشهایی که امروز انسانها با آنها درگیر هستند، ایفا کنند.
شیگرو بان یکی از معماران حرفهای است که کارهایی را در زمینه معماری انجام داده است که میتوان به آنها نام ” معماری قراردادی” داد البته با کارفرمایان همیشگی و بودجه همیشگی و الزامات طرحهای همیشگی. با این حال شیگرو بان مستقیما با گروه UNCHR در گسترش راهکارهایی برای ساخت پناهگاه برای آوارگان بعد از وقوع بلایای طبیعی و ناگهانی با استفاده از کاغذ، مقوا و متریالهای محلی همکاری کرده است. او از مهارت خود در معماری برای حل مشکلاتی پیچیده استفاده کرد که ورای معماری بهصورت معمول بود و میتواند به فراهم کردن پناهگاهی اقتصادی با قابلیت ساخت و نصب سریع در مواقع اضطراری کمک بهسزایی کند.
آلخاندرو آراوانا نیز همینطور به مسئله مسکن اجتماعی از دیدگاهی نو نگاه کرده است. خروجی کار او جوامع محلی و کارفرمایان را درگیر کرد و باعث شد که صاحبان خانهها نه تنها در یک واحد از یک مسکن اجتماعی ساکن شوند بلکه آن بنا را از آن خود کنند و خودشان به بخشی از فرآیند طراحی و ساخت تبدیل شوند.
این بدان معنا نیست که بتوان گفت طراحی یک بنا یا حتی تعدادی بنا میتواند به تنهایی مشکلات پیچیده جهانی را حل کند. حتی کارهای شیگرو بان و آلخاندرو آراوانا که وابسته به مسائل اجتماعی بودهاند در همان حدود محیط انسان ساخت یافته است ولی آیا امکان گسترش این حدود وجود دارد؟ شاید مهارتهای منحصر بهفردی که معمار در اختیار دارد بتواند در لحاظ کردن مشکلات امروز مفید باشد، خواه این مهارتها در جهت طراحی بناها به کار گرفته شود، خواه در زمینههای دیگر. سوال این است که این مهارتها چه هستند و چگونه میتوان آنها را به کار گرفت!


نتیجهگیری و قانع کردن مخاطب
معمار معمولا مجبور است ایدههای پیچیده را بهصورت فشرده در قالب یک تصویر یا یک متن کوتاه بیان کند. برای این کار او باید متوسل به عواطف و احساسات مخاطب شود. بسیاری از بحرانهایی که ما امروز با آنها مواجه هستیم برای ما خیلی دور و بعید به نظر میرسند و مبهم هستند. توانایی معمار در بصریسازی این بحرانها میتواند کمک کند جمعیت بیشتری نسبت به ابعاد واقعی این چالشها آگاه شوند.
همینطور زمانیکه لازم است راهحلی ارائه شود، معماران مهارتهای فنی و خلاقانه برای ارائه توضیحات مستقیم و شفاف و تصویری از آنچه که بهعنوان راهکار ارائه شده است، دارند. رسانه امروز از تصاویر اشباع شده است و این خیلی سخت خواهد بود که درون یک فضای درهم یک بیانیه شفاف تصویری ارائه شود.با این حال معماران مدت زیادی است که از ابزارهای گرافیکی برای بیان مسئله، پیشنهاد راهکار و قانعسازی مخاطب استفاده میکنند. مهارت نظم بخشیدن امروز بیش از هر زمان دیگری مورد نیاز است. ما میتوانیم از طریق تصاویر نتیجهگیری کنیم، ارتباط برقرار کنیم و مخاطب را قانع کنیم. زمانی که با مشکلات پیچیده مواجه هستیم این مهارت میتواند از مهمترین مهارتهای موردنیاز برای جذب کردن و بسیج کردن گروهی از مردم باشد که مصرانه بر سر اندیشهها و تفکر خود ایستادهاند.
کار گروهی
در نظرگرفتن نبوغ معمار به تنهایی تسیلم نقش مهمتری از اوست که هدایت تیم متخصصان از طیف های مختلف است. مهندسان سازه و مکانیک، معماران منظر، طراحان شهری، مشاوران ویژه، جامعهشناسان، هنرمندان و طراحان گرافیک ممکن است همزمان در یک پروژه همکاری کنند. معمار میداند که دانای کل نیست. این قابل درک است ولی معماران این سمفونی را رهبری میکنند. آنها بهترین جواب را از هر متخصص گرفته تا پاسخهای غنی و پیچیده به مشکلات پیچیده دهند. این بحث جدیدی نیست اما توانایی معمار در همکاری هوشمندانه با متخصصان زمینههای مختلف میتواند توانایی ارزشمند باشد. معمولا گفته میشود که معماران اطلاعاتی کم ولی در مورد همه موارد دارند. وقتی در تیمهای متنوعی از متخصصان کار میکنید این ویژگی همه چیزدان بودن، یک معمار را به یک رهبر گروه موثر تبدیل میکند که قادر است هدفی مشترک را با انتخاب متخصصان و همساز کردن آنها با یکدیگر به سرانجام برساند.
تفکر تعاملی
معماران معتقدند برای هر مسئله راهحلهای مناسب زیادی وجود دارد. اما این راهحلها بلافاصله و بهصورت خودکار بدست نمیآیند. به همین دلیل است که معماران روند پاسخ دادن به مسئله و آزمایش راهحل را تکرار میکنند. برای بسیاری از معماران روند تکرار روشی مهم در کار است؛ روشی که گزینههای قابل قبول متعددی را به موازات هم بدست میآورد. انتخاب ایدهها و راهکارهای نهایی از میان راهحلهای بدست آمده نتیجه نهایی را غنی میکند. زمانی که معمار با پیچیدگی روبهرو میشود راهحلهای ممکن زیادی را پیش رو خود میبیند.
منطق پروژه محور
معماران در قالب یک پروژه به راهکارهای خود میرسند؛اپیزودهایی با ابتدا، میانه و پایان مشخص که البته گاهی این اپیزودها به هم وابسته هستند. اگر ما بهطور مثال درصدد پرداخت به موضوع تغییرات اقلیمی هستیم، این کار بهصورتی غیرممکن بعید و پیچیده بهنظر میآید.
یک رویکرد معمارانه میتواند به تقسیم این چالش پیچیده به مراحل مشخص و قابل انجام کمک کرده تا به یک مشکل سیستماتیک از طریق کنشهای سازماندهی شده اما واقعی و امتحان شده پاسخ داده شود. معماران در اینجا میتوانند کارگشا باشند. به طور حتم مدل سنتی معماری و نقش سنتی معمار در آینده نیز به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد و مفید خواهد بود. پناهگاههای خلاقانه و انسانی نیز بخش مهمی از آینده جمعی ما خواهد بود.
اما موضوعی که مطرح است این است که معماران آنگونه که باید از نقشی که میتوانند در حل گستره وسیعی از مشکلات داشته باشند استقبال نکردهاند. زمانی که بهعنوان معمار شروع کنند به تمایز میان ابزارهایی که یک معمار در دست دارد با آنچه که روند معماری سنتی است، در آن صورت میتوانند از این ابزارها برای پاسخدهی به بسیاری از مشکلاتی که با آنها روبهرو هستند استفاده و درکنار سایرین در راستای هدفی مشترک همکاری کنند.
پاسخ